علت اینکه فعالیت شرکت هایی نظیر «گلدکوئست»، «گلدماین» و به طور کلی شرکت هایی که به شکل هرمی اقدام به جذب سرمایه می کنند، در ایران ممنوع اعلام شده است، به خاطر ضررهای زیادی است که برای اقتصاد کشور دارد. بعضی از این ضررها عبارتند از...
.
1. خروج ارز و سرمایه از کشور بدون بازگشت متاع حقیقی و با ارزش مساوی، در مقابل آن.
2. عدم امنیت سرمایه گذاری در آنها.
3. بالا رفتن نرخ بهره و گران شدن کالاها و...
لذا بسیاری از مراجع معظم تقلید، بر حرمت فعالیت چنین شرکت هایی فتوا دادند و درآمد حاصله از این راه را حرام می دانند. دلایل این فتاوا علاوه بر موارد ذکر شده (ضرر برای اقتصاد کشور) ضرر هایی است که به اعضاء و زیرشاخه ها وارد می آید، زیرشاخه هایی که موفق نشده اند عضوی را جذب نمایند و در نتیجه قسمت اعظم سرمایه خود را از دست داده اند.
اما نتورک مارکتینگ (Network Marketing) اگر به معنای بازاریابی شبکه ای باشد(که با بازاریابی چند سطحی فرق دارد، و در واقع شکل مدرن و جدیدی از بازاریابی سنتی است که در آن بازاریاب لزوما مشتری نیست و خریدار نیز بعنوان مصرف کننده نهایی است و نه عضو جدید شبکه)، تنها بحث آن، جواز یا عدم جواز تجارت الکترونیکی است.
بعضی از فقهاء از جهت اینکه تجارت الکترونیکی فاقد بعضی از شروط متعاقدین نظیر عاقل بودن و حضور طرفین یا وکیل آنهاست، چنین معاملاتی را جایز ندانسته اند، در حالیکه در هر معامله ای این شرطها باید وجود داشته باشد.
اما گروهی دیگر از فقها فرموده اند که چنین تجارتی اشکال ندارد و در حقیقت دو نفر عاقل و بالغ از طریق برنامه نویسی که برای کامپیوتر انجام شده است، با هم دیگر معامله می کنند.
بله اگر منظور از آن بازایابی چندسطحی و هرمی باشد اشکال آن همان است که در بحث گلد کوئست بیان شد.
.
.
پاسخ تفصیلی
طبق کارشناسی هایی که توسط محققین و اقتصاددانان[1] پیرامون شناخت ماهیت شرکت های هرمی نظیر گلدکوئست، گلدماین و ... و عملکرد آنها انجام شده است، کار این شرکت ها و مشارکت با آنان، دارای اشکالات زیادی است و از این ناحیه ضررهای جبران ناپذیری به اقتصاد کشور وارد می شود و به همین جهت نهادهای اقتصادی جمهوری اسلامی فعالیت این گونه شرکت ها را غیر قانونی اعلام کرده اند و قوه قضاییه جمهوری اسلامی ایران موظف است با متخلفین برخورد نماید. بعضی از این ضررها عبارتند از:
1. در این گونه شرکت ها از مجموعه سرمایه گذاری هر عضو در نهایت 35% به حساب شرکت واریز می شود و تنها 65% از آن (آنهم در صورتی که تمام زیرشاخه ها کامل گردد) به اعضاء بر می گردد که این مبلغ، عبارتست از قیمت واقعی سکه و اجناس خریداری شده و پورسانت هایی که به واسطه ها پرداخت می گردد.
حال اگر این مسأله را به صورت کلان حساب کنیم در کشوری مثل ایران که طبق آمار هم اکنون بیش از یک میلیون نفر در این شبکه ها قرار گرفته اند، اگر در نظر بگیریم که هر نفر حداقل 500 دلار سرمایه گذاری کرده باشد مجموعاً مبلغی در حدود 000/000/500 دلار، در این شرکت ها سرمایه گذاری کرده اند که 35% سهم این شرکت ها (به غیر سودهایی که از راه های دیگر در این معاملات نصیب آنها می شود) مبلغی در حدود 000/000/175 دلار که معادل (000/000/000/161=000/000/175x920) تومان است، می شود.
این عدد و مبلغ در صورتی است که اعضاء را یک میلیون نفر و میزان سرمایه گذاری را برای هر عضو، حداقل سرمایه گذاری، لحاظ کنیم، در حالیکه متأسفانه هم تعداد اعضاء بیش از این تعداد است و هم شمار زیادی از اعضاء بیش از 500 دلار سرمایه گذاری کرده اند.
با این حساب معلوم می شود که چه حجم عظیمی از سرمایه کشور خارج شده و به جیب چنین شرکت هایی ریخته شده است بدون اینکه در مقابل این مبلغ چیزی عاید کشور شود.
خروج این حجم از سرمایه، ضرر بزرگی به کشور اسلامی ایران است و همانطور که ضرر به شخص حرام است ضرر به مملکت اسلامی نیز حرام است، (زیرا ضرر به همه اشخاص است) و هیچ عاقلی چنین ضرری را نمی پذیرد.
2. وقتی این حجم پول که باید در بورس داخلی سرمایه گذاری شود از گردونه سرمایه گذاری داخلی خارج شود، موجب بالا رفتن نرخ سود سرمایه گذاری داخلی و در نتیجه پایین آمدن سود تولیدات داخلی و گران شدن اجناس داخلی می شود که زیان بزرگی به تولیدکنندگان و مصرف کنندگان است. بعبارت دیگر راه را برای ورود اجناس خارجی باز می کند و در نتیجه کارخانجات داخلی با رکود مواجه شده و با رکود و تعطیلی کارخانجات کارگران زیادی بی کار می گردند و....
3. امنیتی در سرمایه گذاری در اینگونه شرکتها وجود ندارد.
زیرا قوه قضائیه در مقابل تخلفات و سوء استفاده از سرمایه گذاری در این گونه شرکت ها هیچ گونه تعهدی ندارد. بله اگر یکی از اعضا، از سرشاخه خود شکایت کند و بتواند ادعای خود را ثابت کند، این دعوا در دادگاه قابل پیگیری است. ولی در صورتی که خود فرد، پولش را به حساب یکی از شرکت های هرمی واریز کرده باشد و پول به نحوی از بین برود (شرکت به تعهدات خود عمل نکند) قوه قضائیه جمهوری اسلامی هیچ گونه تعهدی در قبال احقاق حق مال باختگان ندارد.
کما اینکه کشورهای دیگر و مجامع حقوقی دیگر، نیز در این زمینه تعهدی ندارند و اگر هم تعهدی داشته باشند، اقدام از طریق آنها برای احقاق حق، مقرون به صرفه نیست. (هزینه های دادرسی و وکیل گرفتن و ایاب و ذهاب بسیار بالاست).
4. متاعی که تحت عنوان سکه یا کالای دیگر به مشتریان می فروشند، سکه ای است که خود مشتری می تواند آن را مستقیماً از شرکت تولید کننده ی آن در آلمان به قیمت بسیار ارزان تری خریداری کند. (حدود 000/90 تومان). و این ادعا که این سکه ها تولید و ضرب خود شرکت است و انحصاری است و ارزش کلکسیونی پیدا می کند، بی اساس است. زیرا اولاً: تولید آن انحصاری نیست به عنوان مثال در مورد سکه تمثال حضرت امام خمینی(ره)، مؤسسه نشر آثار امام، امتیاز تعداد محدودی از این سکه را به یک شرکت آلمانی فروخته است و آن شرکت این سکه ها را به همان تعداد ضرب کرده و وارد بازار نموده است که تعدادی از آنها را شرکت گلدکوئست خریداری کرده و در اختیار مشتریانش قرار داده است. و مؤسسه نشر آثار می تواند این امتیاز را به دیگران نیز بفروشد و هر کسی می تواند مستقیماً این سکه را از شرکت تولیدکننده خریداری نماید!
ثانیاً: کالایی ارزش کلکسیونی پیدا می کند که حداقل ده ها سال قدمت داشته باشد و دیگر تولید نشود! و اجناس شرکت های هرمی اینطور نیست.
مراجع تقلید هم با استناد به آنچه در بالا بیان شده است و ادله ی فقهی دیگر، درآمد حاصله از چنین شرکت هایی را حرام می دانند، آنچه در ذیل می آید از جمله ی آن ادله است:
1. پورسانتی که در این شرکت ها پرداخت می شود، از اعضاء پایین تر (زیرشاخه ها) دریافت می شود و اگر این عملیات در جایی محدود شود (که قطعاً محدود می شود) افرادی که در سطح پایین قرار گرفته اند قسمت اعظم سرمایه خود را از دست می دهند و چیزی دریافت نمی کنند (جز سکه و اندکی پورسانت).
2. کسانی که به عنوان سرشاخه یا واسطه با این شرکت ها همکاری دارند در صورتی پورسانت می گیرند که بتوانند اعضای جدیدی را به این شبکه ها وصل کنند، هر چه اعضای بیشتری جذب کنند پول بیشتری می گیرند. ولی در حقیقت اینان مزد اغواگری و فریب دادن زیرشاخه های خود را می گیرند یعنی زیرشاخه ها و اعضاء جدید را فریب می دهند تا آنان به شرکت اعتماد کنند و سرمایه خود را در این معامله که در واقع غارت اموال آنان است در اختیار شرکت قرار دهند و در عوض شرکت بخش اندکی از این پول را به این واسطه ها می پردازد و بقیه را بدون هیچ زحمتی خود به جیب می زند که این کار از نظر شرعی «اکل مال به باطل» (خوردن مال دیگران از طریق باطل) و حرام است.
اینها تنها بخشی از ادله غیر قانونی و غیر شرعی بودن این شرکت ها بود. ضرر و فساد این شرکت ها بیش از این مقدار است.
اما نتورک مارکتینگ، (Network Marketing) ، اگر به معنی بازاریابی شبکه ای (NM)[2] باشد که در مقوله ی تجارت الکترونیکی و استفاده از تکنولوژی اینترنت در تجارت می گنجد، از جهت سرعت عمل و... بسیار چیز خوبی است و از نظر شرع مقدس اسلام و قوانین جمهوری اسلامی از این جهت هیچ اشکالی وجود ندارد. اما اشکالی که بعضی از فقهاء بر چنین تجارتی کرده اند از جهت نداشتن بعضی از شرط های طرفین معامله (متعاقدین) است. زیرا در معامله (بیع) شرط است که طرفین بیع (خریدار و فروشنده) باید عاقل، بالغ، دارای قصد و اختیار باشند. و در تجارت الکترونیک چون حداقل یک طرف معامله کامپیوتر است و خریدار متاع مورد نظر خود را از دستگاهی که فاقد عقل و شعور و اراده و اختیار است خریداری می کند، از این جهت چنین معامله ای را صحیح ندانسته اند.
البته این مسأله یک مسأله جدید و به اصطلاح از مسائل مستحدثه است که جای تفکر و تعمق و کار فراوان دارد و با روشن شدن همه جوانب آن در آینده به طور دقیق حکم آن توسط فقهاء بیان خواهد شد.
بله اگر ثابت شود که در چنین معاملاتی کامپیوتر و تجهیزات الکترونیکی صرفاً یک ابزار و یک وسیله هستند که مقاصد یک فروشنده عاقل و بالغ و دارای اراده و اختیار را منتقل می کنند فتوای دیگری درباره این نوع تجارت صادر شود.کما اینکه هم اکنون بعضی از فقهاء کامپیوتر و تجهیزات الکترونیکی را صرفاً یک ابزار و یک وسیله می دانند ودر نتیجه چنین تجارتی را صحیح می دانند.
البته این در صورتی است که این نوع تجارت و بازاریابی، پوشش و بهانه ای برای شرکت های تجارتی هرمی که اشکالات آنها بیان شد، نباشد.